۹ ماه و ۹ روز

روزشمار به دنیا آمدن فرزند من

۹ ماه و ۹ روز

روزشمار به دنیا آمدن فرزند من

پائیز

خوشگلم سلام، ببخش بازم دیر برات نوشتم. پائیز شده...من پائیز رو دوست دارم،‌(البته نه به اندازه بهار)، یه حال و هوای خاصی داره. من و مامانت تو پائیز خیلی باهم خاطره داریم... بیرون میرفتیم،‌ حرف میزدیم تا دم غروب می چرخیدیم تو ساعی،‌ ملت،‌ خیابونهای بارون خورده،‌ کافه های گرم... ترافیک که همیشه به موقع بود،‌ چون دیرتر از هم دیگه جدا میشدیم... تا باشه اگه خدا بخواد پائیز بعد با کالسکه تو، تو خیابونا قدم بزنیم گلکم...
نظرات 6 + ارسال نظر
شــــــــــــــــــــینیلی سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:18 ق.ظ http://shinili.blogsky.com/

سلام بابایی ... خوبی ... بچه گلت خوبه ؟ واااااااااای یه جوری نوشتی آدم دلش میخواد بره همین امروز زن بگیره ... ای بابا ... من آپم خواستی سر بزن ممنون میشم بای ...

مامان پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:59 ق.ظ

سلام گلم بابات راست میگه خیلی خیلی با هم خاطرات قشنگ داریم بابات یادش رفته در مورد سینما رفتن و رستورانهای جور واجور رفتن هم بنویسه واقعا حال و هوای پاییز عالیه

اگه بخوام همه چیز رو بنویسم که برای بچه بد آموزی داره..:))

آزاده پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:37 ق.ظ

سلام خوشگلم
امیدوارم خوب و سلامت باشی .دیشب جات خالی بود . مامانی و بابایی اومده بودند خونه ما. مامانی داره توپولی میشه . دلمون داره پر می زنه واسه اون موقعیکه بابایی و مامانی تورو تو بغلشون بیارن خونه ما . یعنی سه تایی بیاین . خیلی منتظر اومدنت هستیم . نانا ماهی من دوست دارم .

یه روزی هم کوچولوی تو رو گاز می گیریم....:))

رز پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:51 ب.ظ http://parizade.persianblog.ir

سلام بابایی جونم....
دلم غش رفت با این تعریفات. خوش به حالتون که اینقد عاشق همید و بیشتر از همه خوش به حال بچه نانازتون که یه همچین بابا و مامان پر مهری داره. به قول شینیلی آدم هوس مزدوج شدن میکنه.
به هر حال ایشالا که همیشه خوش باشید و این کانون گرمتون همچی گرم باشه که بقیه رو از بیرون بسوزونه( قاه قاه ) ( چشمک)

ممنونم که به جمع کوچیک ما میاید و پیغام میذارید...خوب اگه هوس مزدوج شدن کردین گردن بقیه نندازید:)) دست به کار شید...(شوخی می کنم) امیدوارم همیشه و همه جا خوش و سرحال باشید...باز هم به ما سر بزنید.

سورنا دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ب.ظ http://www.parsright.blogsky.com

سلام
نازی جونم چه بابای خوب و مهربونی
من و پری جون که اول راهیم خیلی از تصور چنین روزی کیفور می شیم و حالا که وبلاگ شما رو می بینم یعنی می شه واقعیت داشته باشه .
برامون دعا کنید ...ما حالا توی پرسه زدنهای پاییزی زیر بارون هستیم !!!

ایشالا که یه روزی خودم برای کوچولوی شما تو وبلاگش پیغام بذارم... اگه همدیگرو دوست داشته باشین یه همچین روزی میرسه... موفق باشین...

آخه چه نازه؟ شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ب.ظ

اللهی که به بای هم بیر بشین

قربون شما... وبلاگتون رو میذاشتید براتون پیغام میذاشتیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد