این روزا کم کم دارم به این نتیجه میرسم که مامانی داره تپل مپل میشه... خوب خوبه ... به هرحال یکی از مشکلاتی که از اول زندگی با این مامانی من داشتم این بود که خیلی فانتزی غذا میل می فرمودند... بماند که من مثل آدم های از جزیره فرار کرده دولپی غذا میخوردم و ایشون یه جورایی چپ چپ به من نگاه میکردن... خوب آدم گشنشه که دیگه تعارف نداره... من اولش فکر می کردم ایشون کلاس میذارن ... مخصوصا روزهای اولی که با هم بیرون میرفتیم و هنوز تو نامزدی و این حرفا بودیم.... ولی الان که نزدیک سه سال از ازدواجمون میگذره هنوز همون جوری غذا میل می فرمان... مگه گلک به داد ما برسه... البته درگوشی بگم یه کمی اشتهاش بهتر شده... گلک گل کاشتی |