یه عالمه تعطیلات

چه خبرا بابایی


به اطلاع گلک خودم برسونم که هفته قبل حسابی بابایی تو تعطیلات بود. یعنی اول که اعلام کردند دوشنبه و سه شنبه تعطیل ولی بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی باز هستند،‌بابایی مامانی رو رسوند به سرکار ولی خودش برگشت خونه. بعدش هم که چهارشنبه ای گفتند همه جا باز هست الا دانشگاهها که خوب باز هم بابایی تعطیل شد. فقط خیلی مامانی حرص می خورد. می گفت من تو امتحاناتم هست و به تعطیلات احتیاج دارم،‌اونوقت هی تو تعطیل میشی، مامانی امروز شنبه امتحان داشت، ولی خوب امروز هم امتحانات برگزار نمی شه. ولی خودمونیم ها،‌ دیگه داشت حوصله ام سر میرفت. البته منم بیکار ننشستم و کمد دیواری اتاق شما رو درست کردم. آی چه حالی می داد که موقع مدرسه هامون بود و این همه تعطیل می شدیم. فقط برف بازی...گلکم سرما نخوری.