کیش و مات ... در یازده و سی دقیقه

خیلی خوابم میاد... دیشب دو ساعت خوابیدم...ساعت چهار و ده دقیقه صبح خوابیدم و ساعت شش بیدار شدم... دقیقا الان بیست و چهارساعت و ده دقیقه است که پیش ماست... اولین بار که دیدمش ،‌ نمی دونستم چی بگم... خیلی ظریف و ترد ... خیلی آروم و ناز...
خیلی خوابم میاد... ولی باید میومدم و به همه دوستای این وبلاگ خبر میدادم که من ومامانی دیروز کیش ومات شدیم... مثل شما که دارین این متن رو می خونید...
گلک ما دنیا اومد... ساعت یازده و سی دقیقه دیشب..
به همین راحتی...