نمک های سام

نمک های سام

 

سلام... این روزها ما کارهای بانمک زیادی از آقای سام می بینیم... جدیدا یاد گرفته که گوشه مبل یا هر چیزی رو بگیره و یواش یواش از جاش بلند بشه... هرچی که هم دم دستش باشه بگیره و بکشه... مثلا تو هفته قبل مامانی لب تاپش رو گذاشته بود رو مبل که آقای سام، همچین شاد و خوشحال آروم آروم نزدیک شد و کشید و دانگ... کوبیدش زمین.... آخی ... اینقدر سام خندید... ولی نمی دونم مامانی چرا یهو چشماش گرد شده بود.... البته کارهای بانمک تر دیگه ای هم بلده... مثلا خالی کردن جعبه دستمال کاغذی، کشیدن سی دی های فیلم ها روی همدیگه... مچاله کردن کتاب های بابایی، اینقدر خوش میگذره به ما سه تا که نگو... به سام که خیلی ... من و مامانی هم کم کم داریم عادت می کنیم به ملحقات بچه دار شدن... میگن آش با جاش... خب همینه دیگه... آقای سام دیگه خیلی آقا شده... روی سفره خانواده می شینه و غذا هم میخوره... البته لباسهاش هم همون غذا رو میخورن... ولی اینقدر بامزه است وقتی که داره ماست می خوره... خیلی ماست دوست داره... ولی چون سرده ، چهره اش خیلی نمکی میشه وقتی میخوردش... همچین سرش و تکون میده که انگار مثلا یه چیز ترش خورده... دارم دنبال یه فضای اینترنتی میگردم که فیلم هاش رو هم آپلود کنم ببینید... اگه شد خبرتون می کنم.  

عکسهای جدید سام رو اینجا ببینید.

 

مطلب خونه خدا رو تو وبلاگ باباها بخونید